این حقوقدان پس از بازگشت به ایران، در کنار وکالت دادگستری، به عضویت هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی درآمد و به تدریس حقوق جزای عمومی، جرمشناسی و فلسفه حقوق جزا پرداخت.
وی عضو کمیته برنامهریزی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی کمیته ارتقای این دانشکده نیز بود و تالیفات فراوانی از جمله کتابهای: زمینه حقوق جزای عمومی و زمینه جرم شناسی و دهها مقاله علمی در کارنامه علمی وی وجود دارد.
این استاد بزرگوار در سال 1388 از دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شدند و در تاریخ 23 بهمن ماه 1389 بعلت سکته در فانی را ودا گفتند.
اندیشه های علمی و فکری استاد:
"آنچه که به عنوان محدودیتهای آزادی بیان مطرح گردید بدین منظور نبوده است که زبان در دهان به هر شکل دلخواه بگردد و قلم به هر نحو که غرایز آن را بچرخاند، تصور نمیکنم هیچ کس با این موضوع موافق باشد که هر کس هر چه دلش خواست آداب و ترتیبی نجوید و بگوید آنچه که دل تنگ او می خواهد، اما آزادی بیان را نیز نمیتوان به هر شکل و بخصوص با ابزار قانون و استفاده از مجازات محدود کرد و زبان در کام برید که به این و آن بر نخورد و از این و آن شکوه نکند هر چند بیان کلام حق باشد که باید گفته شود و ناگفتنش گناه".(بیان در زندان/مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی)
"متاسفانه در کشور ما علی رغم شعارهای جذاب بر وجود آزادی، بیان به نحوی شدید در بند شده است و زنجیرهای بندها را به پای قانون بسته اند تا کسی را پروای اعتراض نباشد این ادعا را که قانون تکلیف همه چیز را روشن کرده چنانچه قانون درست، منطقی و منطبق با عدالت نباشد نمیتوان پذیرفت. قانون بد را نمیتوان مدتی داور عادل و بیطرف حقوق و آزادی های افراد دانست. با قانون بد می توان مدتی مردم را مهار کرد اما چون هیچ قانونی ازلی نیست قانون بد به ناچار در مسلخ تاریخ معدوم خواهد شد، اما تا کشته شدن آن چه ارواح بی گناهی که فدا می شوند، ضربات سخت شلاق را تحمل می کنند، آزادی های فردی را در پشت میله های زندان اسیر می بینند و جانهای خود را بر سر دار".(بیان در زندان/مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی)
"قانون بد خود زندانی است پر ملال به خصوص برای آزادی های افراد و بسیار سخت است شکستن میله های این زندان که حامیان نا آگاه آن به نام احترام به قانون در بند ضخامت قطر میله ها و بلند کردن حصار های دیوارهای آن هستند".(بیان در زندان/مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی)
"من بارها در نوشته های خود اشاره به این مطلب کرده ام (و نه تنها من بلکه همه حقوقدانانی که رعایت اصول حقوق جزا را مد نظر دارند) که کلمات، به خصوص وقتی که بار مجرمانه می گیرند باید آنچنان شفاف، روشن، خالی از ابهام و ایهام باشند که هر یک از شهروندان بتواند حدود آنها را بشناسد و خود را با موارد مختلف تطبیق دهد. مطالب الحادی کدامند؟ و در چه زمینه هایی مخالف موازین اسلامی هستند؟ و چه مطالبی به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد می کند؟ و حدود این مخالفت ها و لطمه ها چیست؟ هیچ یک از اینها در قانون مطبوعات مشخص نشده و بر عهده دادگاه ها گذاشته شده و هیات منصفه ای که نقشی در برائت و مجرمیت متهمان ندارد! آیا این به راستی محدودیت کامل بیان نیست؟ و ترس از این که هر کلمه ای یا جمله ای را دادگاهی به میل خود مخالف موازین اسلامی بداند و یا آن را الحادی تلقی کند؟!" .(بیان در زندان/مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی)
"عدم تعریف جرم سیاسی، توهین، افترا، هتک حرمت و به خصوص تشویش اذهان عمومی را تبدیل به حربه های برنده ای علیه آزادی بیان کرد و زندان، شلاق و حتی اعدام را به رخ کسانی کشاند که معتقد به نقد حکومت بودند و طعم ناخوشایند برخی از اظهارنظر ها را نیز در ازای این اعتقاد چشیدند". (بیان در زندان/ مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی)
"صدور آرای غلاظ و شداد دلیل بر صلابت قاضی نیست بلکه آرای عادلانه، متکی به قانون و توجه به اصول حقوق، انصاف، علم و خرد چهره قاضی را ممتاز و موقعیت او را ثابت خواهد کرد".(توهین: یک پرونده، یک محاکمه/سایت کانونهای وکلای دادگستری ایران)
"مجرم به واسطه عدم انطباق با اصول اجتماعی و با جامعه که ناشی از شخصیت اوست و این که این شخصیت از برخی جهات متفاوت با شخصیت افراد غیرمجرم است در رابطه ذهنی با دیگران دچار شکست می شود. پدیده شناسی باید با ورود در ذهنیت مجرمین این رابطه ها را بشناسد که با شناخت آنها و شخصیت مجرمانه به درمان آنها امیدوار بود".(شخصیت بزهکار در پرتو پدیده شناسی)
آثار تالیفی و تحقیقی دکتر نوربها عبارتند از:
۱- در زمینه حقوق جزای عمومی (نشر کانون وکلا)
۲- فلسفه حقوق (در دست چاپ)
۳- مقاله های کیفری و حقوقی متعدد که در نشریات مختلف حقوقی چاپ شده است.